روانشناسی و تفسیر نقاشی کودک
نویسنده : مجید عبداللهی ۱۱:۴۳:۲۵ ۱۴۰۲/۰۳/۱۷

روان شناسان به طرق مختلف به تحقیق درباره کودکان پرداخته اند که یکی از مهم ترین آن ها تحلیل نقاشی های کودکان است . در نقاشی همانند خواب و رویا، کودک خود را از ممنوعیت ها رها می سازد و در حالتی ناخودآگاه درباره مسائل ، دلهره و مشکلاتش صحبت می کند.به همین دلیل نباید آموزش نقاشی را برپایه تصحیح و تقلید کردن از مدل به کودک خود بیاموزیم .
نقاشی و زندگی عاطفی کودک
نقاشی وسیله ای برای بیان زندگی عاطفی کودک است که به او فرصت می دهد احساسات و حالات روانی و همچنین تحریکات ریشه دار خود را بیان کند.برای مطالعه شخصیت کودک روش های مختلفی وجود دارد اما تحلیل نقاشی نسبت به روش های دیگر کارآمد تر است زیرا امکان نظارت از راه دور و عدم دخالت مستقیم و غیر مستقیم بزرگسالان در نقاشی کودکان را دارد و دیگری امکان مقایسه نقاشی های مختلف که در زمان های متفاوت کشیده شده اند.
نقاشی های کودکان،از همان ابتدا تفاوت های فردی را به روشنی مشخص می کند و با پیشرفت مراحل تفاوت های دیگری را که شامل عوامل فرهنگی و اجتماعی است و در تحلیل شخصیت کودک و گفتگو با او یکی از عناصر لازم به شمار می آید نمایان می سازند.
بررسی برون افکنی از طریق خط،فضا و رنگ
ظهور ناخودآگاه در نقاشی با نماد های مختلفی انجام می گیرد که در پرتو دانستنی های روان شناختی و روانکاوی قابل تعبیرند.خط،فضا و رنگ به علت ارزش های برون افکنانه خود ویژگی های شخصیت کودک را ظاهر می سازند.
خط-
از ورای خط می توان به حالت های روانی یا فکری خودآگاه یا ناخودآگاه یا به ویژگی های شخصیت ترسیم کننده خطوط پی برد. خط ممکن است به اشکال مختلف ظاهر شود مانند نازک،ضخیم،نقطه و...و نشان دهنده حالت های روانی متفاوتی باشد.برای تحلیل و تعبیر خط ها،قواعد همگانی و معتبری وجود دارد. حالت راحتی و خوشحالی ،حرکات را وسیع و پر دامنه می کند.نتیجه اش خط هایی بازتر و بلندتر است.نیروی زندگی یا علامت ها و خط های بلند،که به طرف بالا می رود ، بیان می شود.
ضعف عصبی با فشردگی و کوتاهی خطوط،پرخاشگری با قطعه قطعه کردن و متغیر کردن و به هم پیچیدن خطوط ،احساسات با خطوط نازک و حرکات ملایم آن ها نشان داده می شود.کودکان خجالتی خطوط کوتاهی می کشند گویی کشیدن خط را برای آن ها منع کرده اند.
قدرت و شدت خط ، نشان دهنده نیروی عاطفی در کودک است.خطوطی که با نیروی زیاد و پر رنگ شروع می شوند و به صورت کاملا بی رنگ به پایان می رسند نشان دهنده کمبود جوش و خروش هستند.بنا به تحقیق "وهنر" خطوطی که دور چیزی کشیده می شود،اگر خیلی صاف باشند،بیانگر دشمنی،فشار و اغلب حتی بیماری عصبی یا دلواپسی اند و به عکس اگر آن خطوط آرام ، مطمئن، روان و دارای ارزش زیبایی شناختی باشند نشان دهنده شخصیت پخته و مجرب خالق آن هستند.
بنابر تحقیق "الشولر" اگر روی قسمت هایی از ترکیب نقاشی خط خطی و مخفی شده باشد ، بیانگر مشکلات عاطفی و دلهره و ترس آن از شی یا شخصی است که با خط خطی
کردن مخفی شده است. ولی اگر قسمتی از نقاشی با خطوط بی رنگ و سطحی مخفی شده باشد ، نشان دهنده امنیت و سازگاری کودک است
فضا-
به طور کلی،که رسم و نقاشی آن ها با تناسب بر روی کاغذ آورده شده ،کودکانی آرام هستند.به نظر "یوشیم"کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس می کنند دارای قابلیت درک بهتری هستند.
به کارگیری فضا،نشان دهنده ارتباط و طریقه واکنش کودک با محیط اطراف اوست ،پژوهشگران مختلفی موضع و محلی را که در جای جای کاغذ کشیده است ،بررسی کرده اند.
کودکان خجالتی در گوشه کاغذ یا در قسمت محدودی از فضای کاغذ یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی می کنند و این نیز نشان دهنده نداشتن اعتماد به نفس و اطمینان به خود است. برخی پژوهندگان متوجه شده اند که کودکان خردسال از بالای کاغذ شروع به نقاشی می کنند.معمولا قسمت بالای کاغذ نشان دهنده سر و آسمان و نمادی از ارزش های والاست .در واقع کودکانی که تمایل به کشیدن نقاشی در پایین صفحه دارند،به طور کلی دارای خصایلی پاربرجایند و کمتر شیفته چیزی می شوند. کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود(البته اگر چپ دست نباشد ) نشانگر غم و اندوه و گوشه گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است و سرانجام کودکانی که نقاشی هایشان کاملا در مرکز کاغذ قرار می گیرد ، به طور کلی برخود و احساساتشان توجه و تمرکز فکری زیاد دارند.
رنگ-
انتخاب رنگ از نظر روان شناسی مفهومی بی چون و چرا دارد،ولی برای تحلیل و نتیجه گیری از آن حتما باید عامل سن کودک را در نظر گرفت.بین نقش رنگ و زندگی عاطفی کودک ،با در نظر گرفتن دوران تکاملی او توازی وجود دارد.
کودک در سنین 3تا6سالگی ،بیشتر تحت تاثیر فشارهای درونی است،بنابراین علاقه زیادی به استفاده از رنگ دارد و آن را بر شکل ظاهری مقدم می داند،ولی به تدریج که سن او بالا می رود ، وابستگی اش به رنگ کم می شود.همچنین هرقدر کودک کوچکتر باشد،رنگ هایی که به کار می گیرد زنده تر است و ، با افزایش سن و سال و آموزش مدرسه و تکامل او در راه شناخت منطقی،رنگ هایی را به کار می برد که بیشتر از نوع سرد است.
بیشتر کودکان ترجیح می دهند که از رنگ های گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکانی که در خانه بر آ« ها نظارت شدی می شود،رنگ های سرد انتخاب می کنند. در این موارد علت اصلی به مشکلات عاطفی و روانی کودک مربوط می شود.بنا به نظر "وهنر"فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از موضوع نقاشی کودک،نشانگر خلاء عاطفی و گاه دلیل گرایش های ضد اجتماعی اوست.
کودک برای استفاده از رنگ ها فقط از احساسات خود تاثیر می پذیرد.ممکن است که او از رنگ هایی استفاده کند که هیچ ارتباطی با رنگ خاص مورد نظرش نداشته باشد.این اختلاف رنگ گاه ناشی از طریقی است که کودک،اشیا و رنگ آن ها را می بینید.کودک، در حین بزرگ شدن ،به تدریج ارتباط میان اشیا و رنگ حقیقی آن ها را درک می کند،ولی در آغاز این موضوع فقط در مورد چیزهایی که برایش ارزش عاطفی دارند به همین دلیل اگر مادرش موهای بور داشته باشد هر زنی را که نقاشی کند موهایش را به رنگ بور می کشد زیرا این رنگ برایش انباشته از نیروی عاطفی است اما با گذشت زمان به تدریج کودک متوجه تعداد بیشتری از اشیا و رنگ آن ها می شود.
.با ما همراه باشید تا در مقاله بعدی به جزییات نقاشی کودک بپردازیم
درباره نویسنده
.png)